هم اینک دادستانی کانتی لس آنجلس مشغول بررسی شکایتی است مبنی بر اینکه رئیس بلدیه ولایتی بنام «کارسن» مانع پخش مستقیم مکالمات جلسهء شورای شهر از طریق بلندگو بخارج از ساختمان برای خلق الله شده است، کاری که از طریق فشردن شاسی «میوت» که ساکت معنی میدهد صورت گرفته است. این کار یعنی قطع صدای بلندگوی خارخی ساختمان، طبق عرف و قانون، جرم محسوب میگردد، چون بلدیه متعلق به کل مردم است و کارکنان آن هم حقوق بگیر اهالی شهرند. دادستانی میگوید ایشان سه دقیقه مانده به شروع جلسه، شاسی مذکور را، لابد یواشکی، فشرده است تا مباحثات بگوش مردم نرسد. عضو دادستانی میگوید: البته این واقعه مسبوق به سابقه نیست و اولین بارست که می شنویم. از طرف دیگر، رئیس بلدیه ملتمسانه میگوید: <بکی بکی قسم، اگه مو از قص همچی کاری کرده باشوم. ایی کار اختشاشچیایه. اگه نه، مو گردنوم از مو هم باریکتره» بی بی جان: آقا جان، تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزک ها. اگه تو یگ ریگی تو کبشد نیس، برییه چی یگ بلند گویی بریه «شرتاری» خریدی که دوگمهء «خفه اش کن» داره. مردم کار دارن. زندگی دارن. هی سر این و اون کولا میذارن تا بتونن آخر سال ایی خرج تراشیای که تو براشان کردی تعمین کنن. تو که از یگ خنه کوچیکی سالی بیش از 100 هزار تومن پول باسم <تحمیلات مصیبت پسماند (جمع آوری، حمل و دفع زباله) مسکونی> بزور میگیری، دییه چرا مردما وادشتی به آشغال کشی. هم از توبره، هم از آخور که نمیشه. برییه چی پولشا میگیری اما آشغال جعم نمی کنی؟ کیسهء آشغال نجسه. بقول حالایا میرکوب داره. مردم دارن میرن سر کار. دسشان نجس میشه. اونوخ بهم که میرسن بهم دس میدن و کف دس هما یواشکی می خاروننن. بعدش، میرکوب به طرف مقابل سلایت موکنه. هنرت فقط ایی شده که اسم چیا نا عوض کنی. «پسمانده» دییه چه کوفتیه؟ واقعن خوب اسمی روت هشتن: «بلدیه». تو خوب بلدی اسم عوض کنی و مردما گیج و و یج کنی، مث پلاک جدید و قدیم. تابحال فرکشا کردی که توی ایی ده سالی که با از ما بهترون قرار داد حمل زباله بسی، محض رضای خدا، یکبار ه هم که شده، ایی صوندوخای «شرتاریا» دادی ضد افویونی کنن؟ مث اییکه دوماغتم کپه و نمی شنوفی! بچه مرشد: بی بی جان، دو باره سیمات قاطی پاطی رفت. معلومه چی موگوی؟ مو و توکه ساکن لوس آن جولوس نیسیم. بیکاری مگه!
|